آیا این گروهها سازماندهیشده است؟
تشکیل و سپس افزایش تعداد گروه های مستهجن در فضای وایبر، واتس اپ، لاین، تلگرام و … پدیده خطرناکی است که در کنار زدودن حیا، لذت گرایی محض و ترویج اباحی گری جنسی را نیز در بر دارد. اما آیا این گروه ها سازماندهی شده هستند؟
دکتر مسعود عباس زاده کارشناس مسائل فرهنگی در این باره معتقد است که نمی توان چنین پنداشت که همه این گروه های مستهجن سازماندهی شده باشند اما بی تردید در میان آنها، ممکن است گروه هایی برای رسیدن به اهدافی خاص، سازماندهی شده باشند.
وی می گوید: سازماندهی شده بودن یا نبودن این گروه های منحرف، شاید چندان در اولویت بررسی این پدیده قرار نگیرد اما آنچه در واکاوی شکل گیری و فعالیت این گروه ها اولویت دارد، تلاش خواسته یا ناخواسته این گروه ها در ترویج بی بندوباری اخلاقی و جنسی در فضای مجازی و به تبع آن در فضای بیرونی جامعه است.
این کارشناس مسائل فرهنگی، افزایش تنوع طلبی، افزایش خیانت های متأهلین، از بین رفتن غیرت، رشد تفکرات ضددینی، افزایش طلاق و سست شدن ستون های خیمه خانواده را از پیامدهای حضور در چنین گروه های منحرفی می داند و تاکید می کند: اگر ذره ای وجدان انسانی و غیرت در وجود یک فرد باشد هیچگاه وارد چنین گروه هایی نمی شود. از سو دیگر، حضور در این گروه ها که مصادیق شیطان گرایی هستند، با آموزه های دینی و اخلاقی ما صد در صد در تضاد است. چنین گروه هایی که بیماران جنسی به شمار می آیند حتی در کشورهای غربی هم مطرود و منفور هستند.
عباس زاده با تاکید بر اینکه مقابله با فعالیت چنین تجمعاتی وظیفه هر انسان سالم و آگاهی است، خاطرنشان می کند: اکنون که دولت محترم تصمیم به فیلترینگ هوشمند محتوای نرم افزارهای ارتباطی همچون وایبر، لاین، تانگو، تلگرام و واتس اپ گرفته، لازم است که حتما تدبیری برای برچیدن بساط این گروه های مخرب و بیمار اندیشیده شود تا علاوه بر پیشگیری از شیوع این پدیده، فعالیت کنندگان در چنین تجمعاتی نیز شناسایی و به دست قانون سپرده شوند.
منبع: مشرق
گروههای شیطانی در نرمافزارهای ارتباطی «حیا» را ذبح میکنند
گروه های مستهجن وایبری اسامی و عناوین زننده ای برای گروه خود بر می گزینند؛ «زیر…ی ها»، «… آنلاین»، ، «دلدادگان …» و … برخی از این عناوین هستند. گاهی هم عناوین در ظاهر متعارفی برای خود انتخاب می کنند: «رابطه آزاد»، «خودمونی ها»،«مثبت ۱۸»، «باجنبه ها» و …
در این گروه ها، مردان متاهل، زنان متاهل و دختران و پسران مجرد حضور دارند. از قوانین این گروه ها این است که هر نوشته ای باید، بار جنسی داشته باشد! نکته جالب اینکه در بسیاری از این گروه ها، پس از ورود عضو یا اعضای جدید، به آنان گفته می شود که اگر جنبه و ظرفیت ندارند گروه را ترک کنند!
جوک ها، احوالپرسی ها، بحث ها، مزاح ها و هر چیز دیگری باید در این گروه ها جنسی باشد. هر گونه رفتار و یا گفتار حیامدارانه در این گروه ها ممنوع است!…
شاخصه های سبک زندگی مهدوی
شاخصه های سبک زندگی مهدوی غایت و هدف از خلقت رسیدن به مقام بندگی است: «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»(۱). برای رسیدن به این بندگی، خداوند تبارک و تعالی تمام امکانات را در اختیار انسان قرار داده و می فرماید: «سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض»(۲)؛ و حتی کسانی را شایسته بهره وری از نعمتهای مادی و معنوی زمین معرفی می نماید که به مقام عبدالهی نائل گردیده باشند: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» (۳). امام عصر علیه السلام نه تنها عبد صالح خداوند می باشند که به عنوان “اباصالح” یعنی پدر شایستگان و صالحان معرفی می شوند؛ رسیدن به جامعه ایده آل و الهی و بهره گیری کامل از نعمت های دنیوی در گرو رسیدن به این مقام است. بنابراین خانواده به عنوان اولین و موثرترین کانون اجتماعی وظیفه انسان سازی و مصلح پروری را بر عهده دارد. خانه و خانواده هسته مرکزی اجتماع را تشکیل می دهند و مهمترین پایگاه تربیت و انسان سازی به شمار می روند. بر این اساس اسلام بر تشکیل خانواده بسیار تاکید دارد: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الله فی التزویج»(۴) محبوبترین بنا نزد خداوند بنای خانواده است. در واقع مقدمه رسیدن به جامعه آرمانی در اسلام ایجاد خانواده ای است که بر اساس معیارها و ارزش های اسلامی تشکیل گردیده. چنین خانواده ای توانایی ایجاد نسل صالح و منتظر را خواهد داشت. دراین مقاله و مقاله بعد به مهمترین شاخصه های زندگی مهدوی می پردازیم تا به همراه آشنایی با این شاخصه ها و تلاش برای عملی کردن آنها بتوانیم در ایجاد جامعه ای ولایی، معتقد، منتظر و مصون از آسیب ها و خطرات اجتماعی نقش آفرین باشیم. شاخصه های خانواده ایده آل خانواده اولین و مهمترین کانون در شکل گیری شخصیت انسان می باشد. از ویژگی های بارز آن: ۱- کانون آرامش در زندگی: «لتسکنوا الیها»(۵) ۲- یکی از بارزترین جلوه گاه های مودت و رحمت است: «و جعل بینکم موده و رحمه»(۶) ۳- تولیدمثل و بقای نسل: امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اگر کلونی بر یکی از دو لنگه در دیدی، آیا می پنداری که آن بیهوده نصب شده؟ بلکه به ضرورت می دانی که آن را ساخته اند تا با لنگه دیگر، کنار هم بیاید و مصلحت (بستن در) را نتیجه دهد و بدین گونه حیوان نر را می بینی که گویی برای جفت ماده اش آماده شده است تا دوام و بقای نسل به هم برساند. پس هلاک و ناکامی و نگون بختی، از آنِ فیلسوف نمایانی که چه سان دلهایشان از این آفرینش شگفت کور است تا آنجا که تدبیر و هدفمندی آن را انکار می کنند».(۷) ۴- سازندگی فردی و اجتماعی از لحاظ اخلاقی: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن»(۸) جامعه ای می تواند زمینه ساز ظهور باشد که از اعتقادات صحیح سیراب شده و افراد آن در پی انجام وظایف و تکالیف خود باشند، در هر سمت و جایگاه اجتماعی که باشند. اساس این جایگاهها خانواده می باشد که در صورت عمل به وظایف اساسی در این نهاد، جامعه ایده آل و آرمانی به وجود خواهد آمد و چنین جامعه ای توانایی یاری امام خود را خواهد داشت برترین الگوی زندگی اسلامی اما چگونه می توان به چنین خانواده ای دست یافت. به بیان بهتر آیا شاخصه ای برای تشخیص، تشکیل و حفظ چنین خانواده ای وجود دارد؟ قرآن که کتاب انسان سازی است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را الگو و اسوه معرفی نموده: «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه»(۹) لذا اگر کسی می خواهد حیات طیبه و پاکی داشته باشد باید ازپیامبر صلی الله و علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در زندگی خود بهره بگیرد. در فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد؛ خدایا زندگی مرا همچون زندگی پیامبر و آلش علیهم السلام قرار بده». در واقع نوعی سبک زندگی را از خداوند درخواست می نماید که محمد و آل محمد علیهم السلام به عنوان اسوه آن می باشند. محورهای سبک زندگی مهدوی یکی از ویژگیهای منتظران واقعی آنست که پیوسته در صدد شناخت و معرفی الگوی مناسب برای خود و خانواده می باشند. با مطالعه در سیره آن ذوات مقدسه، معیار و ملاک اساسی در زندگی فردی و اجتماعی مخصوصا تشکیل خانواده ای دینی و ولایی که در این عصر به زندگی مهدوی معروف شده مشخص می گردد. زندگی مهدوی بر پایه چهار محور استوار است: ۱- عقیده محور ۲- تکلیف محور ۳- دین محور ۴- عزت محور خانه ای مخصوص امام زمان عقیده محوری دختر و پسر پیش از ازدواج و تشکیل خانواده و پس از آن و قبل از پدر و مادر شدن و در نهایت پس از آن باید اعتقادات صحیح را در خود ایجاد نمایند و این کاری بس دشوار است: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»(۱۰)؛ آن کس که خود را امام و رهبر قرار می دهد پیش از آموزش و تعلیم دیگران باید به تعلیم خود بپردازد. شناخت صحیح، دقیق و جامع نسبت به ذات و صفات الهی(خداشناسی)، هدفمندی خلقت و تمام اجزاء هستی(معادشناسی)، جایگاه انسان به عنوان خلیفه الله (نبوت و امام شناسی)، جامعیت دین و برنامه عملی و نیز موانع و دشمنان فرا روی انسان از جمله مسائلی است که باید در سبک زندگی مهدوی به آن پرداخته شود. اصول دین را باید با تفحص و بررسی باور نمود لذا راهی کوتاه برای رسیدن به این مطلوب قرار داده شده و آن شناخت امام می باشد. شناخت امام خود زمینه ای است برای شناخت خداوند. امام حسین علیه السلام می فرمایند: «ما خلق العباد الا لیعرفوا … معرفه اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته»(۱۱)؛ ای مردم بندگان را نیافرید مگر اینکه او را بشناسند [و شناخت خدا] اینست که اهل هر زمانی امام خویش را که باید از او فرمان برند بشناسند. حتی در بیان دیگر روح خداپرستی در انسان به واسطه شناخت امام حاصل می شود. امام باقر علیه السلام فرمودند: «بنا عبد الله و بنا عرف الله و بنا وحّد الله تبارک و تعالی»(۱۲)؛ به سبب ما خداوند عبادت می شود، به سبب ما خداوند شناخته می شود و به سبب ما خداوند به یگانگی پرستش می شود. پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»(۱۳). این حدیث اهمیت و فضیلت شناخت خلیفه الله را بیان می نماید و هرکس به این مقام راه یابد حتی اگر در ظاهر از درک مولایش محروم گردد ولی از مقام مومنان زمان ظهور کم نخواهد داشت؛ به طوریکه غیبت امام در نزد ایشان به منزله مشاهده می باشد.(۱۴) امام سجاد علیه السلام می فرمایند: ایشان (کسانی که معرفت نسبت به امام پیدا نمودند) به منزله مجاهدانی هستند که در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله با شمشیر جنگیده اند. آنان به حقیقت در شمار مخلصان و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به سوی دین خدا در نهان و آشکارند.(۱۵) تکلیف محوری انسان پس از کسب شناخت صحیح، اعتقاد و ایمان به شناخته هایش در گام بعد وارد مرحله عمل می شود: «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»(۱۶) البته این به آن معنا نیست که فرد بگوید من انگیزه یا شناخت کافی نیافته ام پس تا زمان حصول آن به تکالیف خود عمل نمی نمایم بلکه باید شخص تکالیف شرعی را انجام دهد و به منظور ارتقاء درجه خود نسبت به سایر جنبه ها تلاش جدی نماید. تکلیف مداری در زندگی اسلامی و به طور اخص در زندگی مهدوی فقط شامل مسئولیت پذیری فردی نمی شود و مسئولیتهای اجتماعی را نیز در بر می گیرد. مقدمه رسیدن به جامعه آرمانی در اسلام ایجاد خانواده ای است که بر اساس معیارها و ارزشهای اسلامی تشکیل گردیده. چنین خانواده ای توانایی ایجاد نسل صالح و منتظر را خواهد داشت لذا اولین قدم در جهت مسئولیت پذیری و هدایتگری از خانواده آغاز می شود: «و انذر عشیرتک الاقربین»(۱۷) در جایی دیگر خداوند می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا»(۱۸) در تفسیر “نور الثقلین” آمده هنگامی که آیه فوق نازل شد فردی از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید که چگونه خانواده خود را از آتش حفظ کنم. حضرت فرمودند: آنها را به آنچه خدا امر کرده است امر کن و از آنچه خدا بازداشته نهی کن. اگر از تو اطاعت کردند [از آتش دوزخ] آنها را حفظ کرده ای و وظیفه خود را انجام داده ای. در خانواده مهدوی همه باید به مسئولیت خود عمل نمایند در عین حال به اوامر و نواهی خداوند پایبند باشند: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا لعلکم تفلحون»(۱۹) امام باقر در تفسیر این آیه فرمودند: ای کسانی که ایمان آورده اید بر انجام واجبات و عبادات بردبار باشید، در برابر دشمن شکیبا و خود را برای یاری امام آماده و مجهز نمایید.(۲۰) به سوی جامعه آرمانی مهدوی برای ایجاد جامعه ای ولایی و مهدوی لازم است به معیارهای چنین جامعه ای توجه نمود. دو شاخصه عقیده محوری و تکلیف محوری اساس یک زنگی مهدوی را تشکیل می دهند. جامعه ای می تواند زمینه ساز ظهور باشد که از اعتقادات صحیح سیراب شده و افراد آن در پی انجام وظایف و تکالیف خود باشند، در هر سمت و جایگاه اجتماعی که باشند. اساس این جایگاهها خانواده می باشد که در صورت عمل به وظایف اساسی در این نهاد، جامعه ایده آل و آرمانی به وجود خواهد آمد و چنین جامعه ای توانایی یاری امام خود را خواهد داشت. در واقع، دو شاخصه عقیده محوی و تکلیف محوری، زمینه برخورداری از دو ویژگی دیگر یعنی دین محوری و عزت محوری را در خانواده تقویت می نمایند که در مقاله بعد به آنها می پردازیم. پی نوشت: ۱- ذاریات / ۵۶٫ ۲- جاثیه / ۱۳٫ ۳- انبیا / ۱۰۵٫ ۴- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۲؛ تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج ۲، ص ۲۱۱، کتاب النکاح. ۵- روم / ۲۱٫ ۶- همان. ۷- بحارالانوار: ج۳ ص۷۵، دانشنامه عقاید اسلامی: ج۴ ص۲۶۲٫ ۸- بقره / ۱۸۷٫ ۹- احزاب/ ۲۱٫ ۱۰- نهج البلاغه، کلمات قصار، ۷۳٫ ۱۱- علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۹، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۳، ص۸۳٫ ۱۲- الکافی، کلینی، کتاب توحید، باب نوادر، ح۷٫ ۱۳-صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳، صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱، کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۰۹٫ ۱۴- صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده، شیخ صدوق, کمالالدین و تمام النعمه، ج۱, ص۳۱۹, ح۲٫ ۱۵-بحارالانوار، مجلسی، ج۵۲، ص۱۲۲٫ ۱۶-عصر / ۳٫ ۱۷-شعرا / ۲۱۴٫ ۱۸-تحریم / ۶٫ ۱۹-آل عمران / ۲۰۰٫ ۲۰-الغیبه نعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفر، ص ۱۰۵٫
امان از ما آخرالزمانیها
ماآدمهای آخرالزمانیها عجب موجودات عجیب و غریبی هستیما ، فرقی هم نمی کنه شیعه و غیر شیعه نداره واقعا که شاهکار کردیم ،شاید تا چند سال قبل وقتی کتابهایی در باره علائم آخرالزمان و ویژگیهای مردم اون می خوندیم با خودمون می گفتیم مگه میشه آدمها اینجوری بشن ، اما پس از گذشت چند سال می بینیم واقعا اون پیش بینی ها چقدر به حقیقت پیوسته….
کوچیک به بزرگ رحم نمی کنه بزرگ به کوچیک ، بچه ها زنده زنده ارث و میراث پدرو مادرشونو میخوان ، شوهر زنشو .. ، زن مادر شوهرشو … و هزار رفتار زشت و غیر انسانی دیگه ، اما کاش مساله به همینجا ختم می شد ، ما آدمهای آخرالزمانی خوشبختانه یا متاسفانه از هوش سرشاری هم برخورداریم و اتفاقا ازقبل همین هوش سرشار هم به خوبی برای رسیدن به منافع خودمون استفاده میکنیم ، البته منظورم منافع شخصی صرف است و نه منافع گروهی یا ملی و دینی .
همچین که بو بکشیم موقعیت فعلی جامعه اقتضاء می کنه که به فلان جایگاه اقتصادی و اجتماعی برسیم چنان از قالب دین برای اهداف دنیاییمون بهره می گیریم که شیطون و سپاهیانش باید بیان پیش ما و لنگ بندازن …..
وارد عرصه فیلمسازی میشیم هی فیلم جنگی و شهادت و از این مایه ها می سازیم تا بلکه به موقعیت اجتماعیمون سرو سامون بده ، به قول یکی از فیلمسازان کشورمون که چه خوب می گفت : نمی دونم چرا هر کی وارد سینما میشه از فیلم جنگی شروع می کنه ؟
وارد عرصه خوانندگی میشیم اول بسم الله یه ترانه می خونیم خالصا و مخلصا برای شادی دل امام زمون و وقتی حسابی همه جا مطرح میشیم میزنیم توکار ای یار نامهربون وحالم بده و عالم بده و از این حرفا …
تو عالم برنامه نویسی تلویزیونی وارد میشیم میاییم اول برنامه با آب و تاب نام اهل بیت بزرگوار رو مطرح می کنیم و تلاش می کنیم تا هر طور شده و به زور هر چی روایت مستند و غیر مستند هم که شده اشکی از بیننده سرازیر کنیم تا بگن عجب برنامه ساز متعهدی که پا از قلمرو اهل بیت فراتر نمی گذاره و وقتی حسابی وجهه مذهبی مورد نیاز رو کسب کردیم با خیال راحت و با ذخیره معنوی (بنویسید مادی بخوانید معنوی ) به سراغ ساخت فیلمهای عشقی و کوچه بازاری و …. میریم و جالبه هی هم شعار میدیم بابا تا عشق زمینی نباشه آدم به عشق آسمونی نمی رسه . یکی نیست بگه آخر آدم درست ، حرف شما کاملا متین اما خدا وکیلی تو این فیلمو برای سود گیشه ساختی یا لله برای اینکه به همه بگی آدم از عشق زمینی به عشق آسمونی میرسه…..
نمی دونم ما آخرالزمانیها چرا و با کی اینهمه تعارف داریم اگه میخواهیم فیلم عشقی و تجاری بسازیم چرا منتش رو سر اهل بیت میگذاریم ، از اون بدتر اینه که ایام میلاد یا وفات ائمه اونهایی که از هر راه حلال یا زبانم لال راه مشتبه و حلال مخلوط به حرام به مکنتی رسیده اند چه اصراری دارند که مردم بدانند خیرات و نذوراتی که بدست مردم می دهند به شرکت و موسسه آنها اختصاص دارد و مردم بدانند لقمه چه کسی را به دهان می گذارند . اگر این خیرات هدیه به اهل بیت است پس نام نشان آن کارخانه یا شرکت چه کاره است که مردم باید زیر منت آن بروند ، فکر می کنم زمان چندان درازی از رحلت آن امامی نگذشته است که می گفت” کارها را برای خدا انجام دهید و کار خوب را هر کس انجام دهد سپاه باشد یا ارتش چه نوفیری می کند ” نگذشته است ، ولی مثل اینکه ما آخر الزمانیها همه چیز را ملبعه اهداف مادی و منفعت طلبانه خود قرار داده ایم ، یادشهدا بخیر ، گاهی خواندن زندگی و وصیتنامه آنان بدن انسان را می لرزاند ، هرگز فراموش نمی کنم زمانی را که همسر شهید چمران میگفت ، پس از شهادت دکتر ، در خواب او را بر روی قله ای از نور دیدم و به من گفتند به چمران مقام مخلصین داده شد …..
از یاد نبریم امام زمان به شیعیان مخلص نیاز دارد و نه شیعیان ( با عرض معذرت نان به نرخ روز خور )
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل……منبع: هنوز منتظریم
از دست ما آدمهای آخرالزمان
چقدر عجیب و غریبیم . چقدر قشنگ بلدیم همه چی رو به نفع خودمون توجیه کنیم……
رشوه میدیم تا کارمون راه بیافته میگیم آدم باید هوای زیر دستاشم داشته باشه . کادو میدیم تا مدیرمون امتیاز بیشتری بهمون بده میگیم آخه نمیدونین چه مدیر ماهی داریم .به بهانه سوغاتی و نذری هی به بالا دستیمون پارچه و زعفرون و خوراکی تزریق می کنیم توجیه می کنیم که اینا نذر اهل بیته اینا همه متبرک شده است .یکی نیست بگه خدا وکیلی اگه همین آدم این موقعیت رو نداشت و آبدارچی اداره بود باز هم بهش سوغات و کادو میدادیم .البته خیلی از ما واقعا حرفه ای هستیم و اتفاقا به آبدارچیه هم یه کادوی کوچیکتر میدیم و به وجدان تقریبا بی زبونمون میگیم : دیدی به آبدارچیم دادم . تازگیها که تو بعضی اداره ها مد شده وقتی کربلا هم میرن کادوی مدیرو چربتر میدن . آخه چاپلوسی چقدر . سوغات کربلا که همون مهر و تسبیح متبرکه برای چی به مدیرت یه کادوی دیگم روش میذا ری میدی . خدا وکیلی امام زمان تشریف بیارن این رفتار ها رو میپسندند . نمی دونم شاید من خیلی …….
<< 1 ... 119 120 121 ...122 ...123 124 125 ...126 ...127 128 129 ... 328 >>