« جنبش فرهنگی در دوران امامت امام صادق(ع)پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) »


پیامبر رحمت و خوبی ها …

میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق و همینطور میلاد جامع علم و عمل و عبادت ، پرچمدار شاهراه ولایت علوی ، حضرت امام جعفر صادق (ع) مبارک باد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

آن حضرت پیش از طلوع سپیده صبح ، روز جمعه یا روز دوشنبه ، هفدهم یا دوازدهم ماه ربیع الاول ، عام الفیل ، ۵۵ روز پس از هلاکت اصحاب فیل در شهر مکه شعب ابی طالب پاکیزه و خندان به دنیا آمد و جهانی تاریک را به نور مبارک خود روشن نمود .هنگامی که رسول خدا (ص) از شکم مادر تولد یافت ، دست چپ خود را بر زمین گذارد و دست راست به سمت آسمان بلند کردو چون کلمه توحید را بر زبان جاری نمود ، نوری از دهان مبارکش ظاهر گردید که تمامی مکه را روشنائی بخشید .

نام: محمد ، احمد ، محمود ، … صلی الله علیه و آله

کنیه : ابوالقاسم ، ابو ابراهیم ، ابوالطاهر ، ابوالطیّب ، ابوالمساکین ، ابوالدرّتین و …

لقب: خاتم ، رسول الله ، رسول الرحمه ، رسول الرّاحه ، نبیّ الرحمه ، نبی التّوبه و …

و در تورات :مادماد ، و در انجیل : فارقلیط ملقّب شده است

خب . حالا میخوام داستان میلاد باسعادت نبی مکرم اسلام رو بنویسم :

داستان میلاد پیامبر گرامی اسلام

آمنه گوید: … هنگامی که آن عزیز وارد این دنیا شد زانو ها و دست های خود را بر زمین نهاد و سر به سوی آسمان بلند نمود ، در همین حال صدایی را شنیدم که گفت : بهترین و شریف ترین انسانها به دنیا آمد ، او در پناه خدای بی همتا است و از شرّ هر ظالم و حسودی در امان خواهد بود .

در همان لحظه نوری از من جدا گردید و بین زمین و آسمان را روشن نمود و حالت عجیبی در آسمان و ستاره ها به وجود آمد . به طوری که میدیدم ستاره ها همانند تیر ، از سویی به سوی دیگر پرتاب میشدند

هنگامی که قریش ، چنین حالتی را مشاهده کردند ، همه در حیرت فرو رفته و می گفتند : قیامت برپا شده است . پس همگی نزد یکی از ستاره شناسان معروف به نام ولید بن مغیره رفتند تا جریان آگاه گردند .

او گفت : دقت کنید ، اگر ستاره ها با این وضع نابود میشوند ، پس قیامت برپا خواهد شد وگرنه حادثه ای عجیب رخ داده است که در طبیعت تصرّف و دخالت دارد

سپس پیش یکی دیگر از ستاره شناسان یهودی به نام یوسف رفتند و او چون شاهد دگرگونی ستاره ها بود ، گفت: در این شب پیغمبری به دنیا آمده است که کتاب های آسمانی بشارت ورودش را داده اند و او آخرین پیامبر الهی خواهد بود و این دگرگونی موجود در آسمان که ستاره ها همانند تیر ، از سویی به سوی دیگر ۰پرتاب میشوند و از رفتن شیاطین به آسمانها جلوگیری میکنند .

پس چون صبح شد ، بزرگان قریش در محل اجتماع ، گرد هم جمع شدند و خبر ولادت نوزاد عبدالله فرزند مطّلب را مطرح کردند و به همراه ستاره شناس یهودی یعنی یوسف به طرف منزل آمنه حرکت کردند تا نوزاد عزیز را مشاهده کنند .

همین که به منزل آمنه رسیدند ، قنداقه نوزاد روشنایی بخش را آوردند . یوسف نگاهی به چشم و موهای آن نوزاد یعنی حضرت محمد (ص) کرد و یقه پیراهن حضرت را گشود و برشانه اش خال سیاهی با چند مو دید .

با دیدن این علامت ها ، یوسف از جای خود بلند شد . قریش همگی تعجب کردند و مشغول خنده و مسخره کردن یوسف شدند .

او از جای برخاست و گفت : این نوزاد پیامبر خداست که با شمشیر عدالت گستر خویش قیام میکند و با تمام شرک و بت پرستی می ستیزد و با آمدن این شخص ، نبوت از قوم بنی اسراییل قطع خواهد گردید . پس قریش با شنیدن این خبر همه پراکنده شدند … .

درخت خرما …

فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی(ع) می گوید : … چون عبد المطّلب وفات یافت ، و ابوطالب ، محمد (ص) را به منزل آورد ، من خدمتگزار او شدم و او مرا به عنوان مادر صدا کرد .

در خانه ما درخت خرمایی بود که چون خرماهای آن می رسید ، چهل بچه از هم سنی های محمد (ص) می آمدند و خرماهایی که روی زمین می ریخت ، جمع میکردند و می خوردند و هریک از دست دیگری یا از جلوی او خرمایش را می ربود ولی من حتّی یک بار هم ندیدم که آن حضرت از بچه ها خرمایی را بگیرد یا از جلویشان بردارد و هیچ وقت به حق دیگران تجاوز نمیکرد و من هر روز مشتی خرما برایش جمع میکردم . همچنین کنیزی داشتم که او هم برایش خرما جمع میکرد تا آنکه روزی حضرت خوابیده بود و ما فراموش کردیم که برایش خرما برداریم و تمامی خرما ها را بچّه ها جمع کرده بودند .

پس هنگامی که حضرت از خواب بیدار شد و خرمایی روی زمین نیافت !

خطاب به درخت خرما کرد و فرمود : ای درخت ! من گرسنه ام !!!

فاطمه میگوید : دیدم که درخت خم شد به طوری که خوشه های آن جلوی حضرت قرار گرفت و تا مقداری که میل داشت خورد و سپس درخت خرما به حالت اول خود بازگشت .

التماس دعا

 


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 6 دی 1394
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

میلاد مبارک
در وبلاگمان منتظر شما هستیم

1394/10/06 @ 19:24


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو